سندرم استکهلم در روابط زناشویی

سندرم استکهلم یک واکنش روانی است که در آن فرد نسبت به شخصی که او را مورد آزار و اذیت قرار داده، احساس همدردی کرده و به او وابسته می ‌شود.
سندرم استکهلم یک عارضه یا بیماری روانی است. شاید پیش آمده است که در زندگی خود یا اطرافیانتان افرادی را مشاهده نمایید که هرچند از طرف فردی مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار می‌ گیرد اما با این وجود وی این فرد را دوست دارد.احتمالاً نمونه رایج آن را در روابط زن و شوهری یا والد فرزندی دیده باشید.برای مثال، مردی دائم همسر خود را مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می دهد اما زن با وجود این، همسر خود را ترک نمی کند و شاید چندین سال نیز با همین شرایط به زندگی خود ادامه دهد.سندروم استکهلم یک واکنش روانی است که در آن فرد نسبت به شخصی که او را مورد آزار و اذیت قرار داده، احساس همدردی کرده و در برخی مواقع به او وابسته می ‌شود. این سندرم در موارد دیگری مثل همسر آزاری، تجاوز یا سوء استفاده از اطفال هم ممکن است دیده شود.
این پدیده علاوه بر روابط عاطفی، در روابط دوستانه، خواهر برادری، پدر فرزندی، مدیر کارمندی و به طور کلی هر رابطه ‌ای که یکی از طرفین در موضع قدرت و کنترل قرار دارد، ممکن است خودش را نمایان کند. ‌این سندرم بر پایه ترس، تهدید، گروکشی عاطفی، محدودیت و وابستگی مالی، جدا سازی فیزیکی یا فکری، القای حس نا امیدی، دیدن دل خوشی ‌های کوچک، توجیه رفتار های خشن و… شکل می ‌گیرد.

سندرم استکهلم دقیقاً چیست؟

سندرم استکهلم به عارضه ‌ای روان ‌شناختی اشاره دارد که اغلب در موقعیت ‌های گروگان‌ گیری اتفاق می ‌افتد؛ زمانی که گروگان‌ ها شروع به شناخت و همدردی با گروگان ‌گیر خود می ‌کنند. این موقعیت حتی در مواقعی که گروگان ‌گیر با گروگان بدرفتاری می ‌کند هم اتفاق می ‌افتد. در این موقعیت، مدیریت منابع حیاتی (مانند غذا، آب، پناهگاه و غیره) و تنبیه و تشویق توسط گروگان ‌گیر صورت می ‌گیرد.

سندرم استکهلم سازمانی و کاری !

در زندگی مدرن امروز، ارزش هر انسان نشات گرفته از کارش است. بنابراین همه ما اگر برای مدتی طولانی در محیط کاری خاصی قرار بگیریم، احتمالاً سندرم استکهلم را تجربه خواهیم کرد. Corporate Stockholm Syndrome یا سندرم استکهلم سازمانی زمانی اتفاق می ‌افتد که کارمندان برای مدتی طولانی در یک شرکت کار می‌کنند و به آن شرکت وفادار می ‌شوند. در این موقعیت، کارفرما از این وفاداری سوء استفاده کرده و با آن ‌ها بدرفتاری می‌کند.
این بدرفتاری‌ها می‌تواند در کلام کارفرما، ساعات کار طولانی یا عدم توجه کارفرما به سلامت همکار و سلامتی کارمند باشد. اگر رابطه میان کارفرما و کارمند به رابطه گروگان و گروگانگیر تبدیل شود، سرنوشت کارمند در اختیار کارفرما قرار می‌ گیرد؛ به ‌طوری که اگر لحظه ‌ای احساس کنند کارمندش اوامر او را به خوبی انجام نمی ‌دهد، عذر او را خواهد خواست.
کارمندانی که از سندرم استکهلم سازمانی رنج می ‌برند میل عجیبی به برقراری رابطه احساسی با شرکت خود دارند. این روابط معمولاً به سلامتی‌ شان آسیب ‌های بسیار شدیدی وارد می‌ کند. این افراد معمولاً رفتار بد کارفرما با خودشان یا دیگران را برای پیشرفت شرکت توجیه کرده و کاملاً منطقی می ‌پندارند؛ به‌ طوری که وقتی فردی از بیرون رفتار های کارفرما را زیر سوال می ‌برد با عصبانیت از او دفاع می ‌کنند. به بیان دیگر، موضوعی به این سادگی را انکار می ‎کنند.

دلیل نام گذاری

وجه تسمیه یا دلیل نام گذاری این سندرم استکهلم به آن خاطر است که در سال ۱۹۷۳ در شهر استکهلم سوئد رویداد عجیبی اتفاق افتاد. چند سارق وارد بانکی شدند و کارمندان آن بانک را به گروگان گرفتند. گروگان گیری به مدت شش روز به طول انجامید.
بین پلیس و سارقان مسلح تبادل آتش صورت گرفت و سارقان گروگان‌ ها را سپر هجمه آتش پلیس قرار دادند تا پلیس به خاطر اینکه آسیبی به گروگان ‌ها نرسد شلیک را متوقف نماید. در نهایت شلیک متوقف شد و در پایان بدون اینکه آسیبی به دو طرف برسد این غائله ختم شد. پس از اتمام گروگان گیری، اتفاقات عجیبی افتاد.گروگان‌ هایی که شش روز در دست سارقان اسیر بودند بدون آن که از طرف آن ‌ها تهدید شده باشند به طرفداری از آن ‌ها پرداختند. آن ‌ها نه تنها در دادگاه علیه گروگان ‌گیر ها شهادت ندادند بلکه از رفتار های پلیس شکایت کردند. جالب‌ تر آن که یکی از گروگان ‌ها با سر دسته گروه سارقین روابط عاطفی پیدا کرد و بعد ها با وی نیز ازدواج نمود!

You cannot copy content of this page

پیمایش به بالا